کد مطلب:36075 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:132

توجه به تربیت فرزند











(و رایت حیث عنانی من امرك ما یعنی الوالد الشفیق و اجمعت علیه م ادبك ان یكون ذلك و انت مقبل العمر و مقتبل الدهر ذو نیهسلیمه و نفس صافیه و ان ابتدئك بتعلیم كتاب الله و تاویله و شرایع الاسلام و احكامه و حلاله و حرامه لا اجاوز ذلك بك الی غیره)

«و نظرم این شد كه چون مهم آمد مرا از كار تو آنچه كه برای پدری مهربان مهم می آید و آنچه عزم كردم بر آن- كه عبارت از ادب تو است- كه این كار و اقدام من برای امر تادیب تو صورت بگیرد در حالی كه تو رو آورنده به عمر و تازه مواجه با روزگاری و دارای نیتی سالم و نفسی پاك و مصفا می باد. و رایم چنی شد كه آغاز كنم درباره تو، به آموزش كتاب خدا و تاویل آن و قوانین اسلام و احكام و حلال و حرام آن و تو را از این محور به سوی غیر آن نبرم و به امور دیگر نپردازم»

در این قسمت اولا عواطف بی شائبه خود را درباره فرزند عزیز خود ابراز داشته و ضمنا اشاره می فرماید بهاینكه هر پدر شفیق و مهربانی درباره فرزندش اهتمام می ورزد و آنگاه اشاره می فرمایند به اینكه اشفاق و مهربانی درباره فزند موجب اهتمام ورزیدن درباره اوست. و مهم شمردن كار فرزند اقتضا می كند كه ادب اموزی او را مهم بمشرد و مقدم بر همه امور بداند و از اینجا استفاده می كنیم كه پدرانی كه در پی تادیب و تربیت فرزندان خود نیستند در حقیقت، كار فرزند بر ایشان مهم نیست و ارزش و اعتباری برای نوباوگان خود قائل نیستند و از اینرو احساس مسئولیتی درباره آنان نمیكنند.

[صفحه 84]

آری، پدری كه تغذیه جسمانی فرزند برایش مسئله بوده و سخت بدان پای بند است ولی تغذیه ی فكری وی برایش مطرح نیست باید گفت فرزند برای او مهم نمی باشد و گرنه تغذیه فكری و تربیت فرزند به مراتب از غذای جسمانی او مهمتر است.

امام صادق علیه السلام می فرماید: «ان خیر ما ورث الاباء لابنائهم الادب لا المال».[1].

«همانا بهترین چیزی كه پدران به فرزندان خود به ارث می دهند ادب است نه مال».

در زمان خلافت منصور دوانیقی جمعی از بنی امیه زندانی شدند روزی منصور، شخصی را بهنزد محبوسین فرستاد تا از ایشان دلجوئی كند او پرسید در زندان از چه چیز زیاد شكایت دارید؟ گفتند: «ما فقدنا من تادیب اولادنا»[2].

«بیشتر از هر چیز در زحمت و رنج آنیم كه ازتربیت اولاد خود محروم مانده ایم».


چو خواهی كه نامت بماند بجای
پسر را خردمندی آموز و رای


كه گر عقل و رایش نباشد بسی
بمیری و از تو نماند كسی


خردمند و پرهیزكارش بدار
اگر دوست داری بنازش مدار


با روزگارا به سختی برد
پسر چون نازكش پرورد


صفحه 84.








  1. روضه كافی.
  2. ماء معین.